به نام خدا
راهنما با چراغی از دانش کنگره، مسیر درست زندگی را نشانم داد. هیچ وقت حال روز اول ورود به کنگره را فراموش نمی کنم ، تمام دلم غم و غصه گرفته بود. ورودم به کنگره هم زمان با تولد یکی از مسافرها بود. آن روز فقط اشک ریختم و برایم رسیدن به روز تولد مسافرم امری محال بود . در ماه اول حضورم در کنگره هیچ حسی نداشتم ولی با دیدن فرشته ای به نام خانم فاطمه که در نگاهش محبت موج می زد و با لبخندش درد مرا می فهمید حال و روحیه ام عوض شد و انگار او کسی بود که خداوند برای نجات من از ظلمت و تاریکی فرستاده بود .
کنگره ,روز ,اول ,تولد ,حال ,درد ,به کنگره ,به نام ,با لبخندش ,لبخندش درد ,و با
درباره این سایت